loading...
Dull life of two friends
Friends بازدید : 8 شنبه 19 بهمن 1392 نظرات (0)

 


تو دستشویی پارک بودم که دیدم یکی داره در میزنه.

بعد از 10 ثانیه گفت: سلام چطوری؟

منم خجالت زده گفتم: خوبم مرسی!
...
گفت: چیکار می کنی؟

گفتم: آدم اینجا چیکار میکنه؟

دوباره گفت: می تونم الان بیام اونجا؟

عصبانی شدم گفتم: نه هنوز خودم کار دارم.

یهو دیدم داره میگه: من بعدا بهت زنگ میزنم. الان یه دیونه ای تو دسشویی داره جواب سوالای منو میده.
قهقهه

 

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
نظر ندی میک...............مت عضو نشی می...........مت انجمن نری می...........مت اگه نری خبر نامه می......مت اگه حس زدی جای خالی چی میتونه باشه تو نظرت بنویس تا بهت بگم همونه یا نه
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 14
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 42
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 18
  • بازدید ماه : 18
  • بازدید سال : 31
  • بازدید کلی : 749
  • کدهای اختصاصی